تبارشناسی یهودیان هرات

18 Apr 2024
·
News

تبارشناسی یهودیان هرات

سید طیب جواد

سفیر پیشین افغانستان در امریکا، انگلستان، روسیه، برازیل، مکسیکو، ارجنتاین، کولمبیا و آیرلند 

 

یک یهودی هراتی بنام بن امین فرزند حکم (راب) حضرت جانی، با فارسی شکسته و لهجۀ شسته و رفته ی هرات، ماجرای غم انگیز فرار خانواده اش یک جا با شماری از یهودیان از هرات به مشهد را با تصویر پردازی بلند، چنین می نگارد:

«در عید سایه بندان سال 1857 سپاه صفوییه از بسیاری گناه ما، هرات را گرفت و به تاریخ پانزدهم شباط( برابر با 28 جنوری 1857) حکم کرد [که] یسراییل خانه ها (خانواده های یهودی) هرات [را] که از مشهد کوچیده آمده [بودند] و باقی جای دار (ساکنان) هرات را کلا مجازات کنند به در (در محل) مصلی [های] سدوم و عموره (مصلی های هرات). ما در نوزدهم شباط ( برابر با اول فبروری 1857) از مصلی سدوم کوچیده و به سختی های تمام، زمین و آسمان از خنکی و برف و بارش به هم چسپیده بود و به حال ما غریبان گریه میکرد. چندین عاجز غریب طلف (طفل) گدا و پیر از گورسنگی (گرسنگی) و بورهنگی (برهنگی) و زحمت راه و ترس و هول قشون و یابوی زبان نفهم، جان را به حق تسلیم نمودند.»

داستان سفر پر فراز بن امین بسی دراز است تا آن که با پای خسته و دل شکسته، نگارنده به مشهد میرسد و دو سال بعد که آرامش به هرات بر میگردد، دوباره به وطن اش در هرات پس می آید. به قول خودش «صحت و شالوم (سالم) به هرات می رسد و دعا می کند که خدای تعالی دیگر این هرات را به دوشمن (دشمن) نسپارد.» (1)

آنچه را که در این مختصر من به آن می پردازم این است که آیا خانواده بن امین و سایر یهودیان هرات، در اصل از بازماندگان یهودیان مهاجر و پناه جو از مشهد و اصفهان اند که از ترس حکام متعصب و محتسب صفویان (از 1501 تا 1736) از ایران؛ و به دلیل سخت گیری و پی ورزی حکام کوتاه بین صفوی به پیروان سایر ادیان و مذاهب به هرات آمده اند یا تاریخ جامعه یهود هرات توشه بسی توانمند و ریشه بسیار ورجاوندتر از این مهاجرت دارد؟

برداشت عام آن بوده است که اسناد و  بناه های که قدامت تاریخی جامعه یهود هرات و سرزمین امروزین افغانستان را نشان می دهد، نادر است؛ اما این برداشت خام است؛ اصل گپ این است که بنا های تاریخی و اسناد مذهبی فراوان  برای تبیین و تثبیت تاریخ یهودیان هرات وجود داشته اما تاریخ نگاری پاکیزه از تعصب و پی ورزی، و وارسته از تعلق وابستگی درباره اقوام کوچک و گروه های دگراندیش، چه یهودی هرات باشد، چه بودایی بامیان و یا اسماعیلیه بدخشان باشد در کشور ما رویش و پویش شایسته نداشته است. بنا های پرشکوه مذهبی گروه های اقلیت، بنابر فرودستی اقتصادی و یا سخت گیری دینی پوشیده مانده اند و اقلیت های قومی و دینی معمولا در تاریخ نگاری رسمی از چشم و چراغ افتاده اند و اکثراً اقلیت ها بیشتر بعنوان مهاجر، خارجی، بیگانه و «غیر»، معرفی شده اند تا مالکان مشترک تاریخ و تمدن خانه و منطقه ما.

جدا از این کوتاه فکری ها، اما، خوب روشن است در چشم اهل دل و خرد که وجود جوامع پویا و شگوفا یهود، نمونه از کثرت دینی، قومی و فرهنگی شهروندان افغانستان است که نه تنها در شهر های هرات، کابل و میمنه (که این میمنه خود زمانی به یهودیه معروف بوده است)، بلکه تمام سرزمین که امروز افغانستان نامیده می شود، نمایانگر آن است که یهودیان هزاران سال خوش و آرام در کنار سایر اقوام زندگی کرده اند و در دوران فترت و عسرت مثل آنها رنج برده اند.

یهودیان افغانستان در تاریخ شفاهی که در سینه و حافظه تاریخی دارند خود را از بازماندگان اولین هجرت یهودیان یعنی تبعید از دست حکام آشوری، معروف به تبعید بابل (سال 720 قبل از میلاد) می دانند و پایه آن را بر اشاره های نامشخص تورات به مشرق و سرزمین آفتاب استوار میکنند، که چندان پرتمکین نمی نماید و سند تاریخی نمی تواند باشد. یقیناً قبیله های از یهودیان که از ظلم آشوری ها فرار کرده اند از راه تجاری ابریشم به شرق آمده اند و در شهر های تاریخی مسیر این شاهراه تبادله کالا و فکر و فرهنگ مثل مرو، فیروزکوه، غزنه، هرات و بلخ خانه و کاشانه و وطن و میهم ساخته اند. اما کهن ترین اسناد موثق و معتبر تاریخی مثل استفتا ها و مراسلات مذهبی که از یهودیان افغان مانده است، از قرن هشتم میلادی و بعدتر از آن (یک و نیم هزار سال بعد از هجرت آشوری) است.

در غزنی در زمان سلطنت محمود، هشت هزار یهودی می زیست و شماری از آنها در کار های دیوانی مصروف بودند و تعدادی بیشتر قراردادی های معادن سلطان بودند. تعصب در کار نبود. آنها جز از موزاییک زیبای تنوع فکری و کثرت قومی کشور ما بودند. ادریسی (1099 تا 1169) می نویسد که در قرن دوازدهم یک جامعه بزرگ یهودیان در کابل در یک محله  مجلل جداگانه (گاتو) زندگی میکردند. بدینسان در سده های یازدهم و دوازدهم، جمعیت یهودیان که در جغرافیای امروزین افغانستان می زیستند از چهل تا هشتاد هزار نفر بود که به مقایسه جمعیت تمام کشور در آن زمان، یک در صد بسیار بلند است. یهودیان اکثراً تجارت و پیشه وری را از زمینداری و دام داری بیشتر دوست دارند، چون همواره ترس مهاجرت و کوچ را داشته اند. یهودیان هرات نیز در کار خرید و فروش پوست قره قل و سنگ های قیمتی بودند، و با استفاده از راه ابریشم میان ایران، هندوستان، چین و آسیای میانه مرتب رفت و آمد می کردند و مدام داد وستد داشتند. که این راه های آن روز ها خطرناک بودند، و تاجران خطرپیشه در سالیان اخیر در چندین مغاره در شمال افغانستان و تاجیکستان دعا ها و عبادت های به خط عبری و آرماییک در مغاره ها حک شده، و پیدا شده که یهودیان بازرگان و هراسان در آن برای مصونیت شان نبشته بودند.

در سده های دوازدهم و سیزدهم، جوامع مرفه و شگوفا در فیروزکوه و هرات بودند که سنگ نبشته های که در سال 1964 از گورستان یهودیان غور کشف شد، گواه آن است. این سنگ نبشته ها اولین نمونه های مکتوب زبان یهودی-فارسی است. (2) این جامعه پولدار و پویا (که به گمان اغلب در پی یورش مغول مجبور به هجرت شده است)، بوده است و از روی خواندن نام، لقب، شغل، تاریخ تولد و وفات اهل قبور آنها حالا می دانیم که بافت اجتماعی پیچیده داشته اند و نهاد های مستمر آموزشی، تجاری و دینی چون مکتب، محاکم، کاروانسر و کنشت های زیبا داشته اند که نشان میدهدآنها جایگزین و ساکن دایمی فیروزکوه بوده اند، نه مهاجر موقت و تاجر رهگذر.

مهم ترین سند برای تثبیت تاریخ کهن یهودیان افغانستان «خزینه افغان» است. خزینه یا گنیزه Genizah در عبری به معنی جای نگهداشت اسناد و اجناس بها دار است. «خزینه افغان» به مجموعه از اسناد گفته می شود که حدود ده سال قبل در یک مغاره یخ بندان در شمال افغانستان پیدا شده و حالا در آرشیف اسراییل بعنوان مجموعه ی مهم ترین شواهد و اسناد در مورد یهودیان مشرق زمین، نگهداری می شود.

در یهودیت، مثل اسلام اسناد و نوشته های مذهبی را به حرمت نگهمیدارند و دور نمی ریزند. یهودیان یک اتاق مخصوص در کنشت یا جاهای محفوظ در مغاره ها و قبرستان را برای دفن کردن تورات های فرسوده، استفتا ها و حتی اسناد معمولی که شخصی و کاری را روی آن نام خدا نوشته شده باشد، کنار می گذارند و استفاده می کردند. خوشبختانه «خزینه افغان» در یک مغاره خشک  و خنک و دنج از نابودی و غارت، مصوون مانده و دست نخورده به ما رسیده است. «خزینه افغان» که ارزش آن هم پایه خزینه معروف «گنیزه قایره» برای پژوهش در تاریخ یهودیت است، در اصل مجموعه ی معتبرترین اسناد است که جزییات تاریخ و قدامت جامعه یهود افغان را در قرن دهم میلادی نشان می دهد. اسناد به خط یهودی-فارسی نوشته است و شامل نامه های شخصی، اسناد تجاری، صورت حساب ها و پرداخت وجوه، پرس و پال های مردم از حکم ها وملاهای یهود، استفتا های راب ها (که در هرات به آن حکم یا ملا می گفتند) و تفسیر های گوناگون تورات است. اگر فرصت شد در این مورد مفصل خواهم نوشت.

بعد از پایان یافتن یورش مغول، در سده شانزدهم بار دیگر رفاه اقتصادی به منطقه برگشت و یهودیان هرات و افغانستان دوباره آمدند و داد و ستد در آسیای میانه و جنوب آسیا را از سر گرفتند. متاسفانه با توسعه راه های بحری و به میان آمدن کشتی های بزرگ بخار، راه ابریشم جای خود را کم کم به راه های تجارت بحری واگذاشت و فرودستی اقتصادی و فترت اجتماعی را آرام آرام به منطقه ما چیره ساخت که از آن همه به شمول یهودیان ما رنج بردند و  می برند.

خلاصه در تنش و تعصب دینی که در دوران صفوییه بر منطقه ما چیره شده، حکام صفوی  با کم خردی و کوتاه بینی به پیروان سایر مذاهب به شمول یهودیان بیهوده و عوام فریبانه برتافتند و بر اقلیت ما بی جا سخت گرفتند. از اینرو، جمعی از یهودیان اصفهان و مشهد که از دیرباز با یهودیان هرات روابط تجاری و خانوادگی داشتند، مهاجر شدند و به هرات پناه جستند. در آن زمان جامعه یهودی هرات در رفاه می زیست. این یهودیان مثلا بن امین که داستان آن را در آغاز سخن گفته آمدیم به زودی به کشور دوم شان، افغانستان امروزین، انس گرفتند و هرات را شهر اصلی شان دانستند. آن چنان که یهودیان افغان تا امروز که به اسراییل و امریکا مهاجر شده اند، خود را هنوز هم افغان و شهروندان افغانستان می دانند.

دامنه ی بحث دراز است، باشد برای فرصت بهتر و زمان فارغ تر، اما خلاصه این که، پدر و پدرکلان بن امین شاید از مشهد آمده باشند، اما تاریخ جامعه یهود هرات بسیار پر پیشینه و دیرینه است و یهودیان هرات و افغانستان مثل سایر اقلیت ها در دوران شگوفایی اقتصادی، آباد و آزاد بوده اند و با چیره شدن تنش و برافتادن نظام های سیاسی که فرودستی اقتصادی را در پی داشته است، مثل سایر اقوام و اقلیت های دگراندیش این خطه رنج برده اند.

 

 (1)  غفور میرزایی، یهود در درازنای تاریخ ایران، فصلنامه ره آورد شماره 47، تابستان 1347، کالفرنیا

(2) گ. متلون، غیر در هویت افغان، جامعه یهودی افغانستان در قرون وسطی، ترجمه دکتر لطیفی داوود شاه صباح، مردم نامه باختر، شماره 2 و3، سنبله 1376، کانادا